روزی که به اهوازی بودنم افتخار کردم!
امروز مردم اهواز، با وجود هوایی آلوده و پر از خاک به راهپیمایی یوم الله 22 بهمن آمدند...
باید یک دوره چند روزه گردو خاک های اهواز رو تجربه کنی تا بفهمی راهپیمایی در گرد و خاک یعنی چی!
باید عوض شدن رنگ قالیچه های خونت رو ببینی؛
باید صف مردم توی بیمارستان ها رو ببینی که وقتی گردو خاک میشه از کوچیک و بزرگ مشکل تنفسی براشون ایجاد میشه و سراسیمه میرن بیمارستان؛
باید ماشین های مدفون شده زیر گردو خاک رو ببینی؛
باید توی گلوت احساس کنی یه گلوله خاک جمع شده و درست نمیتونی نفس بکشی؛
باید چهره نگران پدر و مادرهایی که نوزاد دارن رو ببینی؛
باید تصادفاتی رو که توی این روزا بشدت افزایش پیدا میکنه رو ببینی، چراکه حداکثر شعاع دید 3 متره!
باید سرخ شدن آسمون رو ببینی!
آیت الله موسوی جزایری، نماینده ولی فقه در استان خوزستان
ولی با اینهمه باید حضور مردمی رو که از ترس گرد و غبار توی خونه هاشون جمع شده بودن رو ببینی که چجوری برای راهپیمایی میریزن بیرون...
جدا برام سوال شده .... چه نوع انگیزه ای ملت رو اینجوری میکشه بیرون؟ کدوم روش تحقیق میتونه این رو تحلیل کنه؟
مردمی که هنوز هم که هنوزه از بعضی از محرومیتهای زمان جنگ دارن زجر میکشن و آخ نمیگن... هر وقت هم که انقلاب بهشون نیاز داره وسط صحنه ان.... بقول بچه ها ماشالله به غیرتشون!
این قضیه یه حرفی پشت سرش داره.....اینکه در هر شرایطی مردم پشت انقلابشون و امامشون ایستادن، حاضرن خاک بخورن ولی پایمال شدن خون بچه هاشونو نبینن، از خاک مریض بشن ولی عزت اسلامیشون خدشه دار نشه....حقیقتا که مردم ما روح بزرگی دارن.
خوزستان هنوز هم داره دینش رو به اسلام ادا میکنه و خواهد کرد، هنوز هم پشت رهبرش ایستاده و خواهد ایستاد، مردم پای کارن، در هر حالتی و هر شرایطی...وقت ادای دین مسئولان به خوزستانه.